نويسنده: ديتريش بروانگر (1)




 

از ديدگاه ناظران غربي، تلويزيون در جهان سوم پيامدهاي غيرمنتظره بسيار دارد. چو چونگهو (2) پژوهشگر کره اي در آثار خود به اين حقيقت اشاره دارد که، چه کسي فکر مي کرد تلويزيون «براي آزادسازي فرهنگ کره، که يک هزار سال زير سلطه فرهنگ چين بود، به کار رود؟»
بنا به نظر چونگهو، فرهنگ کره اي، فرهنگي نوشتاري بود که به خط چيني نوشته مي شد. هر که مي خواست به زبان کره اي بنويسد، ناگزير بود ابتدا زبان قديم چيني را فراگيرد، بدين ترتيب، دسترسي به ادبيات کره جز براي محفل کوچکي از درباريان و استادان مکتب کنفوسيوسي ميسر نبود. در زير سطح فرهنگ درباري هيچ نبود، مگر « باطلاقي از فقر مطلق در عرضه فرهنگ »؛ باتلاقي که کمدين ها، شعبده بازان، و گدايان خواننده به عنوان نمايندگان شاخص زبان مردم عادي، در آن غوطه ور بودند. نوشته ها آن قدر تصنعي بود که حتي وقتي به زبان کره اي و با صداي بلند خوانده مي شد، باز هم براي کساني که نمي توانستند نوشته را بخوانند قابل درک نبود. نوعي الفباي نوشتاري به نام هان گول (3) که از قرن پانزدهم تکوين يافته بود يک شيوه ي آوايي سرراست براي نوشتن زبان کره اي ارائه مي داد. اما اين الفبا را پست و خوار مي شمردند و عمدتاً از سوي زنان و در داستان هايي که براي آنان نوشته مي شد، به کار مي رفت.
فقط هنگامي که نياز به نگارش نمايشنامه هاي راديويي و تلويزيوني پديدار شد، نوبت هنرنمايي الفباي هان گول فرا رسيد، زيرا اين متون را مي بايست با صداي بلند مي خواندند. مقبول عام شدن رسانه هاي الکترونيکي در سراسر کشور، خود فرهنگ جديدي از واژه هاي گويشي را به ظهور رساند و جايگاه کلام نوشتاري و آثار گويشي را با يکديگر عوض کرد، که اين امر به استفاده انحصاري ازهان گول در زبان روزمره انجاميد و همين، بنا به گفته چونگهو، براي نخستين بار به «دمکراتيزه شدن فرهنگ» در کره منجر شد.
اگر تلويزيون توانست به کره امکان دهد که خود را از نظر زبان و فرهنگ، از قيد همسايه بسيار قدرتمندش، چين، آزاد کند، در مقابل، خود چين هم توانست از تلويزيون براي دستيابي به يکي از مهم ترين اهداف فرهنگي، يعني معرفي و ماندگاري زبان يوتونگ هووا (4) استفاده کند. پوتونگ هووا يا زبان معيار امروز چين، زباني است که در خارج از کشور چين از آن با نام «ماندارين» ياد مي کنند. پوتونگ هووا که برخي از نکات ظريف زباني را ناديده مي انگارد. به طور کلي در پکن امروز، زبان مصطلح است، و رسماً زبان اداري و آموزشي چين محسوب مي شود. حدود هفتاد درصد جمعيت اين کشور مي توانند کم و بيش به درستي با آن صحبت کنند، اما سي درصد بقيه بالغ بر چند صد ميليون نفرند که بيشتر در جنوب کشور زندگي مي کنند. علي رغم همه کوشش هايي که رسماً در اين زمينه صورت گرفته، پوتونگ هووا هنوز نتوانسته است در جنوب اشاعه يابد و اين امر تا حدودي بدين علت بوده که اين زبان و لهجه هاي محلي، در واقع، متقابلاً براي طرفين غيرقابل درک اند. در تلويزيون، پوتونگ هووا در برنامه هاي جاري فقط « شنيده » نمي شود، بلکه- به برکت وجود زيرنويس هايي که به طور معمول با حروف چيني مشترک در مورد تمامي لهجه هاي چيني، استفاده مي شوند- قابل فهم نيز هست. پوتونگ هووا از قرن سيزدهم زبان رسمي چين بوده، اما تنها از زمان ورود تلويزيون اقبال کسب عنوان بامسماي زبان ملي اين کشور را پيدا کرده است.
اين خود يکي از شگفتي هاي ارتباطات مدرن است که تلويزيون در ميان تأثيرات ديگر، زبان ملي، و همراه با آن ادبيات ملي را پيش برده و رونق بخشيده است.
چنان که پژوهش هاي انجام شده در کشورهاي عرب زبان نشان مي دهد، نمايش فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني مصري منتج به آن گرديده که زبان عربي مصري به گونه اي روزافزون به صورت زبان عربي معيار يا زبان پان عربي در زندگي روزمره جلوه گر شود. براساس گزارش هايي که از برزيل در دست داريم، تلويزيون به تدريج به يکدست کردن زبان گفتاري آن نيز پرداخته است.
در ديگر نواحي جهان سوم نيز، تلويزيون نقش مشابهي در مردمي کردن و ترويج زبان ملي و رسمي ايفا کرده، يا در آفرينش يک زبان ميانجي منطقه اي مؤثر بوده است يا در آينده نزديک مؤثر خواهد شد. مثالي که در اين مورد مي توان ذکر کرد، زبان سواحيلي است که زبان رسمي کشورهاي کنيا، تانزانيا، و اوگانداست (زبان بيش از شصت ميليون ساکناني که در اين کشورها زندگي مي کنند)، ولي به جز در طول باريکه ساحلي بين مومياسا و دارالسلام، هنوز به درستي با آن صحبت نمي کنند.

پي نوشت ها :

1-ديتريش بروانگر(Dietrich Berwanger) رئيس مرکز آموزش تلويزيون در برلين، مديريت مؤسسه اي را بر عهده دارد که کانون آموزش عالي تلويزيون براي پرسنل تلويزيون هاي کشورهاي جهان سوم است. بروانگر به عنوان خبرنگار تلويزيوني، در آلمان و کنيا فعاليت داشته است.
2-Choe Chunghu
3-Han Gul
4-Pautong Hua

منبع مقاله :
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.